تنهایی من

زندگی آرا ٬ تنهاترین پسر دنیا

تنهایی من

زندگی آرا ٬ تنهاترین پسر دنیا

قالب جدید

میدونم قالبم دخترونه ست . ولی شبیه اون موقع ست که موهام بلند بود و تقریبا همین رنگیشون می کردم .
نظرات 16 + ارسال نظر
patina یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:38 ب.ظ http://patina.blogsky.com

سلام
قالبت نازه
ناناحتم که منو مثل بقیه دوس نداری
در ضمن نامه منو تو صندوق پستی بلاگت نخوندی؟

سلام

مرسی

اینطوری که میگی نیست .

نامه تونو خوندم . ولی شرایط جواب دادنو ندارم . ولی سر فرصت حتما .

گل مریم یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:50 ب.ظ http://forever.blogsky.com

سلام
قالبت قشنگه، ولی اگه عوضش کنی و یه قالب شادتر انتخاب کنی بهتره!
نوشتی که می خوای با یه سری آدما قهر کنی، این اصلا کار عاقلانه ای نیست
من مطالب قبلیتو گذرا یه نگاه انداختم، اتفاقا دوستهای خوبی هم داشتی. از دوستای مجازی بیشتر از این نخواه. همین که به عنوان یه آدم که ممکنه هزار تا مشکل داشته باشن، میان و بهت سر می زنن خیلیه
من هنوز هم همون حرفام رو می زنم.
درست رو بخون، که خیلی چیزها رو تغییر می ده. حداقلش خودت می تونی تشخیص بدی که با شرایط زندگی چه جوری خودتو وفق بدی.
با هر کسی قهر کنی، فقط و فقط خودت صدمه می بینی!
تجربه نشون داده کسایی که از همچین خانواده هایی بیرون میان، می تونن خیلی هم موفق باشن! خیلی بیشتر از دیگرون!
یه حدیثی از امام علی (ع) خوندم که مفهومش اینه: خودتو مشغول کارای مفید بکن، ذهنت رو درگیرش کن، کاری که برات سود دنیا و آخرت رو داره، اگر غیر از این باشه و تو سست و بی اراده باشی، ذهنت تو رو به خودش مشغول می کنه و می بردت جایی که نباید!

مرسی . گفتم که چون شبیه خودم بود ورش داشتم .

من هیچ دوست خوبی ندارم .

میترسم با اخلاقای خاصی که دارم همون مشکلاتی که تو دوره مدرسه داشتم تو دانشگاه هم ایجاد بشه برام .

مرسی

[ بدون نام ] یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:25 ب.ظ

مسافر یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:30 ب.ظ

به نام خدا
آرا جونم نیرویی مرا به سمت تو می کشاند
نیرویی هم تو را به سمت من می کشاند؟
به مسافر خونه نمیای تا یه یادگاری رو دیوارش بنویسی؟

حتما میام

[ بدون نام ] یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:34 ب.ظ

وای آرا این چندمین باره دارم برات نظر میزام!! هی میگه کد تصویریتون نادرسته!!
دهنم صاف شد!
دوباره مینویسم٬ با اینکه یادم نمیاد قبلا چی نوشته بودم!
حالاسلام آرا جان
اول قالبه جدیدت مبارک باشه! خیلی خوشگله من که خیلی خوشم اومد!
دخترونه پسرونه هم نداره ! خوش اومدنه تو شرطه!!
بدشم نشون میده روحه لطیفی داری!
ولی ی مشکلی داره انگاری چون نوشته هات برام کامل نمیاد!! ی نگاه بهش بنداز!
راستی حالا که اومدی دیگه ناراحت نیستم! خوشحالم کردی!
حرفام کلا یادم رفت از بس که هی نوشتم پاک شد!!
بیای پیشما؟! از حالتم بهم خبر بده که دارم از فضولی میترکم!!
منتظرم!
دعا کن این یکی پاک نشه!!

سلام

مرسی

مرسی

گندم یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:36 ب.ظ http://daily-of-me.blogsky.com

حالا با بدبختی تایید شد اسمممو یادم رفت!!
میبینی چقد با خودم درگیرم؟!!

میدونم کی اسمشو نمینویسه .

عیب نداره .

vo0ro0jak۶۶ یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:47 ب.ظ http://vo0ro0jak66.blogsky.com

وای آرا عجب قالببببببببببببببببببییییییییییییییی اگه موهات این رنگی بوده که من به شخصه تحسینت میکنم.فوق العادست.
آخه داداشی لرزیدن واسه چی؟؟؟من آجیتم نو داداشم.
ولی قالبت فوق العدست تو هم مثل من عاشق رنگ مشکی هستی؟؟؟؟

سلام

مرسی

به جون خودم همین رنگیشون میکنم . البته یه کم سفید تر . الانم منتظرم موهام بلند تر شه دوباره رنگشون کنم .

مرسی

vo0ro0jak۶۶ یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 09:52 ب.ظ http://vo0ro0jak66.blogsky.com

ارا اینو رانک به من داده:
سلام. از آرا خبری ندارید.اگه خبری دارید حتما بهم خبر بدید.
نمیدونم این پسره یهو چش شد.

مرسی از فرانک که به فکرمه و مرسی از تو

مسافر دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:42 ق.ظ

به نام خدا
آرا دلم گرفت آخه من مستحق این همه بی محلی ام؟
عزیزم بازم حوصله ما رو نداری؟
آخه چه قدر انتظار
اصلا برام مهم نیست
نزار باور کنم رو زمین هیچ دوستی غیر از خدا ندارم
اگه یه سر به مسافر خونه بزنی خوشحال می شم

نگین دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:43 ق.ظ http://www.mininak.blogsky.com

سلام
شما رو تو وبلاگ آجی وروجکم
گندم جونم
و پاتینای عزیزم و چن جا دیگه دیدم و مدتهاس ازین طریق اسمتون و میبینم
این دفعه کنجکاو شدم و اومدم بخونم ...
فعلا سیو می کنم صفحه رو تا همش و بخونم ...
آرا ... همون داداشی که وروجک خواست مواظبش باشیم
همین دیگه ...
بابای

سلام

مرسی

خوشحال شدم اومدید

گندم سه‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:44 ق.ظ

آرا کجایی نگرانت شدم!!؟!

مسافر سه‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:30 ق.ظ

به نام خدا
نمی دونم کجایی آرا یا داری چه کار می کنی
اما دلتنگتم
نمی دونم بی توجهی به دوستایی که قلبشون به یاد تو می تپه............................
آرا منتظرتم

مسافر سه‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:07 ب.ظ

به نام خدا
آرا جان تا کی باید بیام و پشت در بسته بمونم

آقاپسر سه‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 04:13 ب.ظ http://www.aghapesar.ir

خوشحالم داداشی ... از دوباره نوشتنت فقط ...

نگین پنج‌شنبه 1 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:04 ق.ظ http://mininak.blogsky.com

سعی نکن بفهمی کدوم ستاره قشنگتره/سعی کن بفهمی پیش کی قشنگترین ستاره ای

نگین پنج‌شنبه 1 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:12 ق.ظ

چهقده ضده حال!دوس داشتم داداش کوچیکم باشی ولی دیدم 18 سالته19 سالته!19 سال ینی یه سال از من بزرگتری:( عیب نداره!حالا تو میتونی بم دستور بدی!:دی

مگه کسی که بزرگتره باید دستور بده ؟ پس تو شدی اجی کوچیکم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد