تنهایی من

زندگی آرا ٬ تنهاترین پسر دنیا

تنهایی من

زندگی آرا ٬ تنهاترین پسر دنیا

بازم قالب جدید

سلام 


بازم مجبورم قالبمو عوض کنم چون بعضی از بچه ها از نقص فنی صحبت کرده بودن . نمیدونم این سبکه یا نه .

نظرات 13 + ارسال نظر
مسافر جمعه 2 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:20 ب.ظ

به نام خدا
من ناراحت نشدم عزیرم
آرا نظرت در باره نماز چیه؟
خوشحالم که رکی و اگه در این مورد نخوای بحرفیم با یه بی خیال گفتن دست به سرم می کنی
آرا جونم راستی افسردگی میگرنو تشدید می کنه

سلام مسافر عزیز

خوشحالم که ناراحت نشدى .

نماز ؟! نظرى ندارم چون تا الان نخوندم . کسى هم بهم نگفته بخون . دلیل خوندنشم تقریبا نمیدونم .

سعى میکنم رعایت کنم .

mah جمعه 2 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:49 ب.ظ

سلام آرا جان
قالب قبلیه خیلی قشنگ بوووووووود
آرا بهت حسودیم میشه که این همه آدم به فکرت هستن و نگران حالت
من که وقتی خیلی مشکل دارم اینقد آدم دور و برم نیست
مواظب خودت باش
خداحافظ

سلام

میدونم ولی سنگین بود .

کسی دور و ورم نیست که . من همیشه تنها بودم .

مرسی که اومدی

DrEaM GiRl شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:25 ق.ظ http://i-and-me.blogsky.com

خیلی بهتر شد...
خوبی؟

فک کنم اینقد تنبلی دنبال بازیایی که بت گفتمم نرفتی نه؟!
ولی حتما بازیشون کن خیلی خوگشلن

با اتاقت کنار اومدی یا نه...
خوب تو که راحت نیستی اینجا٬ یه کاری کن مطمئن شن ازت که بذارن بری خونه ی خودت...
ایشالا زودی برگردی تو اتاق خودت
البته لطفا دیگه ازون کارای خطرناک نکن
اصلن شوکه شدم خوندمش...

میدونی از بس بیکاری اینجوری شدی...
خوب تو که بیرون نمیری و دوس نداری تو جمع باشی
حدااقل تو خونه خودت رو سرگرم کن که ازین فکرای خف نیاد تو مغزت که اونقد بیکار باشی که بخوای عملیشونم بکنی

ببین اگه تکرار شد نشدااااااااااا
ببین دفه بعد اومدم اینجا پست جدیدت اگه یه سرگرمی خوب واسه خودت جور کرده بودیُ اینجا نوشته بودی که هیچ و الا من دیگه نمیام اینجا ...
اگه تو دلتم گفتی به درک اصلا مهم نیس
به هر حال ....
مواظب خودت باش تا بستگی داره!

مرسی

شما خوبی ؟

آره . راستش نرفتم . ولی دلیلشو نوشتم چرا نمیتونم برم .

چشم. نه . اتاقم اصلا راحت نیست .

مرسی

تکرار نمیشه .

باشه . سر گرمی پیدا میکنم . قول میدم . دوست دارم بازم بیای .

مرسی

مهدی ؟؟؟ شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:21 ب.ظ http://takpesar.persianblog.ir

ببشخین من کامنت بالایی رو خوندم
نماز بخون البته با توجه کامل . ارومت میکنه
البته هر کی یه نظری داره ...
قالب جدیدتم خوفه نگرانش نباش

من با خدا قهرم .

مهدی ؟؟؟ شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:25 ب.ظ http://takpesar.persianblog.ir

من هم آن روز ها را پشت سر گذاشته ام
روزگار الزام ها و باید ها
روزهای زندگی د وگانه
در خانه به گونه ای بودن و در بیرون از خانه تظاهر به آنچه دیگران می پسندند .
اما امروز دگر خسته ام
دگر تحمل کوکچترین ناملایمتی را ندارم .

مسافر شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:14 ب.ظ

به نام خدا
سلام
می گن که ساکنان دریا پس از مدتی صدای دریا را نمی شنوند
اما ما که میریم اونجا صدای دریا رو میشنویم
حکایت زندگی تو این دنیا حکایت عادت
نکنه ما هم به صدای دریا عادت کردیم و دیگه نمی شنویمش
و چون نمی شنویم فکر می کنیم نیست!!!!!!!!!

آقاپسر شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:19 ب.ظ http://www.aghapesar.ir

سلام داداشی...
اگه در مورد قالبت مشکلی داشتی بهم بگو ، فک کنم بتونم کمکت کنم...
مراقب داداشیم باش...
در مورد نماز هم فک کنی بد نیست ...

فعلا

سلام

چشم

من با خدا قهرم .

مسافر شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:11 ب.ظ

به نام خدا
پس کجاست این آرای من؟!!

توی این تنهایی هام
توی این تاریکی هام
خیلی احساس خوبیه وقتی دست از هیچ و پوچ می کشی ...............صدای اذان
سجده های طولانی..................
شکر.................
دل پر درد...............
هق هق گریه...............
خوت باشی و خودش................
سجاده...........
آرا بازم بگم برات..................

اوووووومدم

من با خدا قهرم .

نارون شنبه 3 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:19 ب.ظ http://yekta-narvan.blogsky.com

اره عوض کن..
این خوشگل نیست...

night-skin.com
قالباش خوبه...

باشه .

مرسی

مسافر یکشنبه 4 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:45 ق.ظ

به نام خدا
ببین خودت داری کاری می کنی که من شلوغ پلوغ کنم
آرا جونم کججججججججججااااااااااااااااااااااااااااییییییییییی/؟؟؟؟
چرا ازت خبری نیست؟؟؟؟؟؟
دلم برات تنگیده
جات خالیه

اومدم . اومدم

نوشتم چرا نمیتونم زیاد بیام .

فرانک یکشنبه 4 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:14 ب.ظ http://faranak313.blogsky.com

سلام آرا خوبی؟چقدر واسه خودت طرفدار پیدا کردی. کلی اینجا دوستای خوب داری که به فکرتن.
ببخشید به وبت دیر سر زدم.یکم سرم شلوغه.
آرا باز هم میگم که اینقدر باباتو اذیت نکن. اون فقط تورو داره. مطمئن باش تورو دوست داره وبه فکرته.
بعد اینکه چرا مدرسه نرفتی؟اینجوری که نمیشه. همین تنهایی هات باعث شده افسرده بشی. میدونی اگه بری مدرسه و با آدمای واقعی نه مجازی اشنا بشی چقدر روحیه ات عوض میشه.اینقدر خونه نمون. برو بیرون.حرف بزن با ادما. یکم هم با پدرت شوخی کن..باش. دنیا که به آخر نرسیده.ولی در مورد پیشنهادم حتما فکر کن. منتظر جوابت می مونم.

سلام

آره . دوستای خوبی هستن . منم چند وقتیه حوصله ندارم بیام نت . من اذیتش نمیکنم . اصلا حوصلشو ندارم . نمی دونم .

مدرسه نمیرم . دیپلم گرفتم . با بدبختی . مشکلات زیاد .

مرسی که اومدی.

گل مریم پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:39 ب.ظ http://www.forever.blogsky.com

کار خوبی کردی! این خیلییییییییییی قشنگتره!

نگین سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:05 ق.ظ http://mininak.blogsky.com

اولن خوب کاری کردی قالب تیرتو عوض کردیو جاش روشنگ گذاشتی!
ثانیا چرا باهری آرا جون؟اشتباه اطرافیانتو پای خدا نذار!البته من کوچیکتر(!) از اونم که بخوام تو تفکراتت دخالت کنم (آجی کوچیک بودن این حرفارم داره دیگه!) ولی از خدا فرار نکن...یکم خودتو بسپر بهش ببین چه قد خوب میشی.من اصلا کاری به نمازت نداشتم ها!قهرتو با خدا گفتم!میخوای اصن آرا جون خودم وساطت کنم آشتی شید؟!

خدا هم بی تقصیر نیست .

خواهش میکنم . شما هر چی بگی من ناراحت نمیشم .

بی زحمت از جایگاهت پیش خدا استفاده کن شاید منو هم ببینه .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد