تنهایی من

زندگی آرا ٬ تنهاترین پسر دنیا

تنهایی من

زندگی آرا ٬ تنهاترین پسر دنیا

درباره خودم

سلام 

 

من آرا  هستم و ۱۹ سالمه . متولد ۱/۲/۱۳۷۰ 

 

من از ۸ سالگی فرزند طلاق شدم ٬ طلاقی که بزرگترین ضربات رو به زندگی من زد . اعلا  

 

( پدرم )  تو کار خرید و فروش آهن و فرشته ( مادرم ) در حال حاضر دانشجوی زبان اینگلیسیه .  

 

بعد از طلاق دیگه بهشون نگفتم مامان و بابا و به اسم کوچیک صداشون می کنم چون ازشون  

 

متنفر شدم و دیدم لیاقت پدر و مادر بودن ندارند . 

 

اعلا مال یک خانواده بازاری و فرشته دختر یک ذوج فرهنگی . ( چقدر تفاهم ؟! )  

 

البته خانواده هاشون با ازدواجشون مخالف بودند و فقط لطمه این عشق مزخرفشون به من  

 

رسید . خانواده اعلا به خصوص پدر بزرگم اصلا از من خوششون نمی یاد اما خانواده فرشته  

 

باهام خوبن و دوستم دارند .  

 

درسته که با اعلا زندگی می کنم اما از ۸ سالگی تنهایی رو با تمام وجود احساس کردم و همبن  

 

تنهایی باعث ایجاد رفتارها و اخلاق های عجیبی در من شده که واقعا هیچ اراده ای روشون  

 

ندارم . چند باری کارم به روانشناس رسیده و چند باری هم فکر خود کشی به سرم زده اما  

 

خودم  رو کنترل کردم و به خودم گفتم به جای اینکه اونها رو از دست خودم راحت کنم باید آینه  

 

دقشون بشم .  همیشه به خاطر خل بازیهام ( با اینکه ضریب هوشیم ۱۱۹ هست ) تو مدرسه  

 

مورد تمسخر بچه ها قرار گرفتم و کمی تا قسمتی  اجتماع زده شدم ( به قول یکی از روانکاوام ) 

 

. تنها رفیق هام مهرداد و کامپیوترمه که باهاش تو اینترنت ول می گردم . 

 

مهرداد پسر خوبیه و اونم مثل من از خانواده ش متنفره  و دقیقا مثل من تنهاست . پدر و مادرش  

 

رفتن کانادا  و اون همینجا تنها زندگی می کنه و ۲ سال از من بزرگتره  . با مهرداد یک سال  

 

پیش تو یک مرکز مشاوره آشنا شدم و دیدم که چقدر شبیه خودمه . اونم تنهاست . 

 

اگه می بینید دارم وبلاگ نویسی می کنم به خاطر پیشنهاد آخرین مشاورمه که بهم گفت  

 

زندگیت رو باری دیگران بگو و باهاشون درد دل کن تا تخلیه شی و خودش وبلاگ نویسی رو بهم  

 

پیشنهاد کرد . منم از امروز می خوام به حرفش گوش کنم .    

 

 

                                                                                                        @R@