تنهایی من

زندگی آرا ٬ تنهاترین پسر دنیا

تنهایی من

زندگی آرا ٬ تنهاترین پسر دنیا

حالم معمولیه

چیزی برای گفتن ندارم . امروز حالم معمولیه و مثل همیشه تو اتاقم دراز میکشم و یا کتاب  

 

میخونم یا آهنگ گوش میدم یا نگاه میکنم ببینم کی اومده و سراغی ازم گرفته . از تلویزیون  

 

خوشم نمیاد و علاقه ای به نشستن پاش ندارم .  

 

راستی اسم من ضایع ست ؟ 

 

ندا همیشه میگه اسمت خیلی ضایع ست . میگه وقتی پیر شدی مردم کلی بهت میخندند  

 

واسه  اسمت . میگه وقتی تو رو با این اسمت تو پیری تصور میکنم از خنده میترکم . من به  

 

حرفاش اهمیت نمیدم ولی الان یه دفعه به ذهنم اومد و گفتم که اینو ازتون بپرسم . راستش  

 

خودمم فکر کنم اسمم به درد یه پیرمرد نمیخوره ٬ نه ؟ 

 

حاجی هم همیشه میگه  ٬ این اعلا هم با این اسم گذاشتنش ولی این اسمو اعلا روم نذاشته ٬  

 فرشته گذاشته . عمو پیروزم میگه اسمت دخترونه ست . نمی دونم شاید راست میگه . 

 

نمی خوام سر به تن این ندا باشه . دختره ی لوس و ننر . نسترن خیلی از ندا بهتره . ندا فقط  

 

منتظره حاجی یه چیزی بهم بگه٬  دیگه مگه میشه اینو ساکت کرد . همش باید بره رو مخم .  

 

البته  اکثر مواقع بین منو حاجی درگیری پیش میاد و بعد از درگیری و حرف های ناراحت کننده  

 

حاجی٬ من و اعلا پا میشیم میایم خونه ولی تو همین مدت کم این ندا زهرشو میریزه . مخصوصا  

 

اگه با عمو پیروز با هم باشن . البته من حرفی نمیزنم و بعد از یه کم حرف زدن خودشون خسته  

 

میشن .  

 

هیچوقت یادم نمیره وقتی عروسکشو از ماشین انداختم بیرون . بچه بودیم و انصافا عروسکش  

 

قشنگ بود . اون موقع ۹ سالم بود و دکتر گفته بود که من به یه مسافرت احتیاج دارم . این بهونه  

 

شد که کل خانواده بخوان یه سفر برن . همه ی بچه های حاجی بودن . تو راه شمال بودیم و من  

 

تو ماشین خودمون بودم و این ندا هم اومده بود تو ماشین ما . ما پشت سر همه بودیم . اعلا  

 

پشت فرمون بود . من و ندا پشت نشسته بودیم . وقتی میخواست بیاد تو ماشین ما ٬  من  

 

خیلی مخالفت کردم ولی اون اومد . تو مسیر همش واسه ی اینکه لج منو در بیاره بلند بلند  

 

شعر  میخوند و با عروسکش بازی میکرد  . همه رو هم از خودش در میاورد . بدون قافیه و بدون  

 

معنی ٬  البته این کار  همه دختر بچه هاست ( شوخی کردم ) .  

 

به هر حال منم عصبانی شدم و عروسکشو ازش گرفتم و از ماشین انداختم بیرون . یه دفعه  

 

دست  انداخت تو موهامو ٬ اونارو کشید ٬ و البته این هم از کارهای همه ی دختر بچه هاست  

 

( شوخی نکردم ) . اعلا هم که دید اوضاع بده زد کنار و ندا رو برد جلو  پیش خودش نشوند ٬  

 

چون میدونست من کاری بهش ندارم . من ضرباتم کاریه .  

 

 اعلا یه کم  اطرافو نگاه کرد و عروسکه پیدا نشد . وقتی رسیدیم شمال . تو باغ بودیم که بازم  

 

ندا  بهم حمله کرد و عمو پیمان جلوشو گرفت . واقعا دختر خطرناکیه وقتی عصبانی میشه .  

 

نمی دونید چقدر تو دلم حال می کنم وقتی حرصشو درمیارم . از همون بچگی مزخرف بود . مادر  

 

بزرگ همیشه به شوخی میگه بیچاره اون کسی که  اینو بگیره . بد قیافه نیست ولی اخلاقش  

 

مزخرفه . به هر حال با هم دشمنیم . 

 

من می خوام برم یه دوش بگیرم . قرار احمد آقا و خاله رویا سر راهشون بیان دنبالم برم  

 

خونشون . پیش سعید و سمیرا .  اگه اومدم خونه و حالشو داشتم بازم مینویسم و اگه نه که  

 

دیگه  هیچی .

 

نظرات 5 + ارسال نظر
گندم سه‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:25 ب.ظ http://daily-of-me.blogsky.com

سلام آرا جان
اتفاقا چن دفه خواستم از اسمت یگم٬ هی یادم رفت! از بس حرف میزنم!
اسمت قشنگه منم خیلی خوشم اومد٬ راستش رفتم معنیشو تو کتاب اسما دیدم! به همه هم گفتم که تا حالا نشنیده بودم و خیلی قشنگه! ی جورایی تکه !
مثلا اسم خودش خیلی قشنگه!
اسم منم مسخره میکنن! مثلا همین چن روز پیش یکی بهم گفت: به خود کفایی رسیدیم! برو اسمتو عوض کن!
راستی تو چرا هیچی نمیگی؟! فکر نکنم ادمی باشی که نتونی جواب بدی٬! یعنی فکر میکنم بچه حاضر جوابی باشی! سعی کن خیلی خونسرد اون میگه تو هم اونو مسخره کن! اینقدر ساکت نباش سکوتت باعث میشه دیگران ازت سوء استفاده کنن دیگه!
یاد بگیر از دیگران خیلی مودبانه حقتو بگیری....

سلام .

مرسی از لطفت . راستش اسم تو هم خیلی قشنگه . ولی اون تیکه به

خود کفایی رسیدیم خیلی باحال بود .

راستشو بخوای همیشه جوابشون میاد سر زبونم ولی تو گفتنش

مشکل دارم . تا میام بگم یهو ته قلبم خالی میشه و منصرف میشم .

vo0ro0jak سه‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:57 ب.ظ http://vo0ro0jak66.blogsky.com

سلام آرا خل شدی؟؟؟اسم به این قشنگی.بتورت میشه من به یکی از دوستام که باردار بود گفتم اسم آرا هم قشنگه واسه پسرت.اسمت خاص و تکه٬بعدشم کو حالا تا پیری٬اون زمان هم نوه هات بهت افتخار می کنن که اسم بابا بزرگشون با کلاسه.
وای منم از دختر های لوس بدم میاد واسه همینه باهاشون کنار نمیام و همیشه با پسرا جورم تا دخترا.
راستی آرا جون منم همیشه وقتی میام نظراتمو بخونم اول میگردم ببینم اسم تو هست یا نه؟بعد بقیه رو چک میکنم.

مرسی از لطفت. ببخشید یه سوال پرسیدم دیگه !

واقعا بهم لطف داری .

باور کن اخلاقت خیلی شبیه فرشته ست . فقط تو خوش قلبی و

فرشته نیست . فرشته هم تو دوران جوونیش خیلی وروجک بوده . همه

اینو میگن .

آقاپسر سه‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:43 ب.ظ http://www.aghapesar.ir

سلام

خوبی داداشی ؟ خیلی هم اسمت قشنگه ... اتفاقا در مورد تو با دوستام که حرف میزدم گفتم اسم داداشم آرا است ، اسمش هم خیلی قشنگه ... مثه خودش ... و اخلاقش ...

مراقب خودت باش
خوب باشی

سلام .

تو هم خیلی به من لطف داری . مرسی داداش .

فلفل چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:42 ق.ظ

سلام آرا،
اسمت خیلی هم قشنگه، من که خوشم اومد. اما منم اولش فکر کردم اسم دختره خب البته من خیلی اسما رو اولش نمی دونم دختره یا پسر؟!

می گم چرا اینقدر کوتاه جواب نظر آدمو می دی؟؟؟؟ اگه این جوری ادامه بدی منم موهاتو می کشما

ولی قشنگ درک می کنم چرا ندا هی موهاتو می کشیده، خدایی حرصشو درآوردی، منم به عنوان یک دختر تایید می کنم که همه دخترا شعرای الکی می خونن و وقتی هم حرصشون درمیاد مو می کشن

سلام . مرسی از لطفت .

باور میکنی تا الان فکر میکردم پسری ! ؟

نمی دونم همه میگن کوتاه جواب میدم ٬ ولی خوب نمیدونم چی باید

بگم دیگه .

گندم چهارشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:28 ب.ظ http://daily-of-me.blogsky.com

اره خودمم کلی به حرفش خندیدم!
اشتباه نکن حرفی که میاد جلو زبونت خیلی مودبانه بگو٬ نذار چیزی تو دلت بمونه!

سعیمو میکنم از این به بعد . قول میدم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد